.

تحلیلی از سوره هود

سه شنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۲، ۱۰:۵۶ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدالله رب العالمین ؛ نحمدهو و استعینوا و استغفروا و استهدیه و استنصروا و او منو بهی و أتوکل علیه و اصلی و اوسلم علی خاتم انبیاء ، افضل سفراء ، حبیب الهنا و طبیب نفوسنا ابالقاسم محمد "ص"


در ماتقدم : به خدمتتان می رسانیم که حضرت حق تعالی گوشه ی از شکل حیات قوم ثمود را در نشانه های 61 تا 68 سوره مبارکه هود بیان داشته و ما را از وجوه تاریخی و فرهنگی آنان آگاه ساخته تا بدینوسیله پس از سیری در گذشته و عبرت ها نمود چنین شدن را در امروز خودمان بررسی و آن را در بستر نقد روز و پیشگیری قرار دهیم . لذا در این خصوص ، موضوع مورد بحث در مورد قوم ثمود و آنچه در این سوره (هود) بدان اشاره شده است از نظر این حقیر چهار جنبه به خود میگیرد . محور اول دیدی اجمالی در سیر تاریخ این قوم می باشد و سه محور بعدی ، تحلیلی است در فرهنگ این قوم از فهم نویسنده و برداشت او از نمود امروزی آن در جوامع بشری که این سه محور در سه موضوع مرتبط در تیترهای زیر مورد بررسی قرار میگیرد

الف) جهل پس از علم   ب) آنچه که درمورد حقیقت  محلی از اعراب دارد    ج) بحث اتمام حجت

پیش از آنکه به متن بپردازیم اعلام می دارم که متن زیر در بخش تحلیلی برداشت این حقیر از نمود ها و برخورد هاست البته با دستور کار قرار دادن آیات و روایات ، لذا کج فهمی بنده را اگرهست و اگر محسوس است در عینی که مورد نقد قرار می دهید بپای اصول نگذارید.

محور ابتدایی بحث ، نگاه تاریخی : موقعیت خوبی است که دراین محور در خدمت آیات قرآن کریم به نظور تحکیم و اصالت تاریخی قرار بگیریم ، لذا بدین منظور آیات و معانی را در اینجا به سبب کاهش حجم مطلب نیاورده و برای دریافت محور اولیه بحث به قرآن کریم (سوره مبارکه هود آیات 61 تا68) رجوع نمایید .

محور دوم و سوم ، (جهل پس از علم) ، جهل مرکبی است که در روزگاران کهن تا به امروز همواره  بشر به سبب فراگیری علوم بدون داشتتن مبنای توحیدی قوه مبتلا شدن به آن را در خود تقویت کرده است و گونه ی از آن در قوم ثمود به سبب رد حقایق (برخورد با حقیقت) قابل مشاهده است . در ابتدا اهل قوم یک حقیقتی را که تعالیم او فقط مخالف باب میل آنهاست را مورد شک و انکار قرار می دهند لازم بذکر است که صالح از خودشان و برادر آنهاست و برای آنکه اورا ناتوان بخوانند از او برای دفاع از تعالیمش پدید ه ی فرا عقلانی (اعجاز) را طلب می کنند که ناقه ی (شتری حامله) برایشان از دل کوهی که خانه هایشان را از آن تراشیده اند بیرون آورد ، آنان حجتی می خواهند که در تخیل بشر هم تحقق نمی یابد که اگر چنین شود راه انکاری در طریق اطاعت نمی ماند و هیچ توجیحی برای سر باز زدن از قید و بند ، دیگر پذیرفته نیست . و چنین شد که اعجاز صورت گرفت و حقایق توحیدی آشکار گردید . ولی با آن آنچه کردند که دریافتیم ( ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوه ، بقره7) چه کسانی هستند و وجودشان به منظور رد کردن و ندیدن حقیقت (ذهب الله بنورهم و ترکهم فی ظلمات لا یبصرون ، بقره 17) شده است چرا که وعده خدا در مورد منکران حق (صُمُم بُکمُ عمیُ فَهُم لایَرجِعون ، بقره 18) است ، آنها حقیقتی عجاب انگیز خواستند که خود آنها  بدان علم نداشتند و پس از تحقق آن به حقیقت توحیدی آن جاهل شدند و این است جهل مرکب ، آنها حقیقت را دیدند ولی بدان جاهل شدند ، گویی که کور و کر بودند و انگار درآنجا نبودند به  همین علت به گونه ی عذاب شدند که انگار در سرزمین خدا هرگز وجود نداشته و نزیسته اند .

حال در این جا تمثیلی از حق انکاری و جهل مرکبی را که غرب متمدن امروز در آن غوطه ور است را از  حوزه شناخت حقیقت از منظر اسلام مورد نقد قرار می دهیم فقط بدین منظور که مثال آنها در جوامع بشری رونق یاقته است

در قرن  16 میلادی از سوی متفکری ایتالیایی در مورد حقیقت نظریه ی پرداخته می شود که تا به امروز به علت نمود داشتن آن در افعال برخی هنرمندان جوامع هنوز مورد قبول است . ژان باتیست ویکو در تعریف حقیقت می گوید : (حقیقت آنچه یا آن چیزی است که ساخته شده است . ) یعنی مطابقت ذهن با عین ، یعنی هر چه ساخته شد حقیقت دارد به تعریفی دیگر تا چشم تایید نکند ، ذهن که سرمنشا آن عقل است قبول نمی کند یعنی باب عقل بسته می شود تا هر آنچه دیدیم باور کنیم ( ای صالح ما دیگر به تعالیم تو گوش نمی دهیم ، معجزه کن! ) و (اصلا یکی از دلایل معجزه عقل نکردن بشر است ) نقد ما بر اینجاست که چگونه بصورتی هنرمندانه از این تعریف قرن هاست مارا از واقع گرایی و دریافت حقیقت بازداشته اند . پیش از آنکه مثال این ضد واقع گرایی را بیاوریم ، بهتر است حقیقت را در تعریف اسلام برای کمک به بحثمان مطرح کنیم ، در اسلام ذهن پرورش یافته و تعقلی ، عین را مجبور به دریافت حقیقت می کند یعنی مطابقت عین با ذهن ، یعنی اگر آنچه را که دیدم و شنیدم ، عقل پرورش یافته تایید نمود یعنی معقول بود مرا کافیست و دیگر اعجاز لازم نیست .

 به نقد خویش باز می گردیم ، همه را گفتیم که به این جا برسیم که جایگاه حقیقت ذهن است و سرمنشآ ذهن عقل و اندیشه .

خوب غیر این است که اندیشه بشر و جوامع در فرهنگ آن جوامع تجلی پیدا می کند و امروز معرف فرهنگ و ایدؤلوژی جوامع و اشاعه آن در کجاست ؟ آیا جایست به غیر از سینما و رسانه ، آری ما امروز تمثیل ویکوی قرن 16میلادی  و نمود تعریفش از حقیقت را در قرن 21 میلادی در سینمای غرب و یکه تاز آن یعنی هالیوود مشاهده می کنیم و این توسط کارگردانان به گونه ی جلوه گری می کند که جوامع غربی در ذهن غرب زده ی ما بصورت جامعه ی رویایی و مدینه ی فاضله نقش یافته است و به گونه ای که به خدمتتان عرض خواهم کرد مارا معتقد به اعتقاد خود کرده اند ، در سینمای آنها زندگی در غرب بسیار ایده آل است و جای خالی نقد خود را ، با به تصویر کشدین تخیل (آنچه در ذهن حقیقت ندارد تا به سبب به تصویر کشیدن پذیرفته و حقیقت ذهنی پیدا می کند) ، تخیلی از جنس هری پاترها ، ارباب حلقه ها ، دیجیمون های کودکی ، آدم های فضایی ، چهار شگفت انگیزها و ..... که از کودکی وجودمان که ذهن مشمول آن می شود با آن رشد یافته است و به این سبب دیگر جای نقد در سینمای خودمان خالی نیست چون به دنبال رواج تخریب خود برای رسیدن به آرمان غرب هستیم که از حقیقت خود با به تصویر کشیدن خیانت های خانوادگی و دعوا ها و درد نان و برای رهایی از آن با به تصویر کشیدن لودگی ها در سینما جامانده ایم ، و اینگونه از حقیقت خودمان نه تنها جا مانده ایم که آن را با بی توجهی چون ناقه ی هرروز می کشیم .

محور چهارم : اتمام حجت : با تحقق آنچه قوم ثمود خواستار آن شدند حجت شریعت صالح بر آنها تمام شد و زمانی که اتمام حجت صورت می گیرد سر باز زدن از آن به منزله کفر است و فاعل آن کافر است و کافر مستحق عذاب و در محور تاریخ دیدیم که کافران به گونه ی که خداوند خلف وعده نمی کند به حقشان رسیدند و آنچه را که مستحقش بودند در یافتند ، لذا باید بدانیم که برا قوم ثمود یک حجت تمام شد و در اقوام پیش از ما به مراتب ، کمتر از ما اتمام حجت را دریافتند و ما می دانیم که تا امروز برما حجت هایی چون رسول الله و قرآن و اهل بیت ع و .... تمام شده است ، و به همان اندازه که به دانسته هایمان جهل  پیدا کنیم یا نکنیم ، عمل کنیم یا نکنیم و ذهنمان را برای دریافت حقیقت پرورش دهیم یا ندهیم در نهایت مستحق آنچه فاعلش بودیم خواهیم شد (ذلک وعدُ غیر مکذوب)

 لعنة الله  علی قوم الظالمین ، تعجیل در فرج حضرت صاحب الآمر (عج) صلوات


نویسنده:امیر حسین لطیفی

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۱۱/۲۹
گردان شهید نواب

نظرات  (۷)

۲۹ بهمن ۹۲ ، ۱۲:۵۵ ابوالفضل رفیعها
بسم الله
استفاده کردیم حضرت علامه لطیفی
...
یا علی (ع) مدد
۲۹ بهمن ۹۲ ، ۲۰:۴۰ کاظم رجبعلی

خیلی استفاده کردیم حضرت خیلی علامه! متن سخنرانی چه تاریخی است؟

سلام علامه!

واقعا تحلیل جامعی بود ایشالا استفاده کنیم.

خدا قوت...

اونجاهایش که فهمیدم خیلی خوب بود
اون قسمت که میگه هالیوود چیکار می کنه اونوقت سینمای ما داره چیکار میکنه!!!
به امید آینده ای پر دغدغه...
۰۲ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۴۰ پایگاه خبری،مهدوی پیروان موعود
سلام و درود؛
دوست عزیز این مطلب شما در پایگاه اینترنتی و بسته فرهنگی عمارنامه منتشرگردید.
http://p313.ir/post-62770.html
ما را از بروزرسانی خود آگاه
و با درج بنر و یا لوگو در وبگاه خود یاری نمایید .
موفق و پیروز باشید .
http://p313.ir -- info@p313.ir
یا علی
یاعلی(ع)
سلام بر شما مدرسه قرآنی!
متن شما در سایت کاشف، رسانه تحلیلی-ادبی مدرسه دانشجویی قرآن و عترت انتشار یافت.
با تشکر

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی