.

۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

((بسم الله الرحمن الرحیم))


متنی برای درس سوره شعراء


گویی که میخواهی زبان باز کنی !

و چه زبان هایی که صراط ضالین اند و ساحر دل ها...

و چه ساحر تر زبانی که گوش را کَر و زبان را لال می سازد و آنقدر کَر و بیمار که با این آیات روشنگر هیچ ذکر تازه ای نمی یابد .

و شرم دارم که بگویم زبانم لال است و امام عصر(عج) بَاخِعٌ نَّفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ است !

انگار که اصلاً انتظار نمی رود با زبان لال ما سینه ی مولایمان تنگ نشود و در پس غیبت نماند.

چگونه این بی غیرتی را به دل خود راه داده ایم و منتظر مولای خود هستیم که لال بودن زبان ما را باز کند و ما را از غفلت های روز مره خود بیدار سازد؟

هر چند زبانی که صحبت می کند ،نماز می خواند، آیه می خواند ولی تن فرعونی را نمی لرزاند ، مولایی را یاری نمیکند و خیلی برایم سخت است که بفهمم قرآن رسالتی برای ما دارد که موسی برای هارون خواسته است و اگر قرآن رسالتی برای ما باشد ، بس تعلل داشته ایم و شانه خالی کرده ایم...

و چه پر شتاب آیه های نعمتمان می گذرد و موعد به پایان می رسد.

 

نویسنده:محمد رضا شایسته فرد

۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۰۲
گردان شهید نواب

ترسیم کننده:مجید احسنی

۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۱:۳۰
گردان شهید نواب

ای خدا بنده ای بی پناهم/عبد حیران و گم کرده راهم
برنخیزد ز دل غیر آهم/من اسیری به چنگ گناهم

میکنم زمزمه قول حق را/قل اعوذ برب الفلق را

آنکه جنگ خدا پیشه کرده/در خلائق همه ریشه کرده
در خیال بشر بیشه کرده/بهر دین من اندیشه کرده

میکنم زمزمه قول حق را/قل اعوذ برب الفلق را

آن دمی را که شب رو نماید/یا که ظلمت ز هر سو بر آید
جای هشیاری ام غفلت آید/فتنه عقل و دلم را رباید

میکنم زمزمه قول حق را/قل اعوذ برب الفلق را

یارب از شر سحر زمانه/از خطر های جادوگرانه
هر دم آید به سویم نشانه/جز تو نبود مرا پشتوانه

میکنم زمزمه قول حق را/قل اعوذ برب الفلق را

بارالها بده اذن یادت/تا کنم صبح و شامت عبادت
الامان الامان از حسادت/از کسی که به آن کرده عادت

میکنم زمزمه قول حق را/قل اعوذ برب الفلق را

 

شاعر:حسین رشیدی

۹ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۲:۵۷
گردان شهید نواب

بسم الله

آتش نا شکری ...

متنی برای درس جامع سوره های الر

و خدا آنقدر کریم است که ببخشد به تو آن چیزی را که اگر به خودت باشد سال های سال هم که بگذرد نه به دستش خواهی آورد و نه حتی برای به دست آوردنش دست به تلاشی خواهی زد ...

و این جریان قرآنی است که به من بخشیده و ابزاری را در اختیار من نهاده تا از جهل عمیق خود تبدیل به اولوالالبابم نماید !

و من باید باور کنم که نعمتی که می آید به همراهش آزمونی هم خواهد آورد تا بسنجد  من به اندازه لازم برای استفاده از آن نعمت  رشد خواهم کرد یا نه !

و می دانی رشد من در کجاست ؟

رشد من در نگاه من است به هر صحنه ای  و یکی از این صحنه ها همین درسی است که شاید اگر نبود حتی ذهنیتی هم برای این امر نبود !

نعمت یعنی همین که خداوند صدها ساعت کار را برای استفاده تو بدون هیچ دغدغه ای قرار می دهد ! و تو می توانی صدها ساعت را در ده ها ساعت درک نمایی و از آن استفاده نمایی !

اما همه چیز به مواجهه تو با این صحنه و میزان نیازت برای برداشت از آن صحنه بر خواهد گشت که چگونه موضوعی به تو عرضه شد و آن را پس زدی و یا بی تفاوت از کنارش گذشتی !

و مبدا نابینایی ات را به گردن حضرت دوست بیاندازی و و آتش جهنم را عقوبت او بدانی که رد کردن بزرگترین نشانه الهی لایق نابودی و زوال مطلق است ناشکری از او عمیق ترین خود نشناسی ها !

و هرچه هست آتش ناشکری تو و مقابله ات با راه خداست ...

و اگر پشت کنی به نعمتی که ارزانیت داشته اند روزی آن را از تو خواهند گرفت و تو حیران و سرگردان به سیر بی هدف ادامه خواهی داد ...

خدایا رحم کن


نویسنده:عباس رفیع ها

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۴۹
گردان شهید نواب