گویی که میخواهی زبان باز کنی !
((بسم الله الرحمن الرحیم))
متنی برای درس سوره شعراء
گویی که میخواهی زبان باز کنی !
و چه زبان هایی که صراط ضالین اند و ساحر دل ها...
و چه ساحر تر زبانی که گوش را کَر و زبان را لال می سازد و آنقدر کَر و بیمار که با این آیات روشنگر هیچ ذکر تازه ای نمی یابد .
و شرم دارم که بگویم زبانم لال است و امام عصر(عج) بَاخِعٌ نَّفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ است !
انگار که اصلاً انتظار نمی رود با زبان لال ما سینه ی مولایمان تنگ نشود و در پس غیبت نماند.
چگونه این بی غیرتی را به دل خود راه داده ایم و منتظر مولای خود هستیم که لال بودن زبان ما را باز کند و ما را از غفلت های روز مره خود بیدار سازد؟
هر چند زبانی که صحبت می کند ،نماز می خواند، آیه می خواند ولی تن فرعونی را نمی لرزاند ، مولایی را یاری نمیکند و خیلی برایم سخت است که بفهمم قرآن رسالتی برای ما دارد که موسی برای هارون خواسته است و اگر قرآن رسالتی برای ما باشد ، بس تعلل داشته ایم و شانه خالی کرده ایم...
و چه پر شتاب آیه های نعمتمان می گذرد و موعد به پایان می رسد.
نویسنده:محمد رضا شایسته فرد